ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن
سعی دارد محنت هجران، تو هم امداد کن
عیش خسرو چیست با شیرین به طرف جوی شیر
رحم گو بر جان محنتدیدهی فرهاد کن
ناقهی لیلی به سرعت رفت و از آشفتگی
راه گم کردهست مجنون، ای جرس فریاد کن
ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی
هیچ عیبی نیست ما را نیز گاهی یاد کن