شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

سی‌صد و بیست و دو

گاهی نگاهی می‌کنی آن هم به چندین خشم و ناز
گو کارها یک‌باره شو، این چشم هم بالا مکن

سی‌صد و بیست و یک

به چندین گنج، رنج و محنت عالم نمی‌ارزد
چرا باید کشیدن رنج عالم؟ ترک راحت کن

اگر خواهی که هر دشوار آسان بگذرد بر تو
خدنگ جور گردون را لقب، سهم سعادت کن

از این بی‌همتان‌، خواری‌ست حاصل اهل حاجت را
اگر خواهی که خود را خوار سازی، عرض حاجت کن