شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

شش

شد ز تو زهر خوردنم، مایه‌ی رشک عالمی
بس که به ذوق می‌کِشم این مِیِ ناگوار را

نیم شرر ز عشق بس تا ز زمین عافیت
دود بر آسمان رسد خرمن اعتبار را

وحشی اگر تو عاشقی کو نفس تو را اثر؟
هست نشانه‌ای دگر سینه‌ی داغ‌دار را

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد