شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

چهارده

گوشه‌ی‌‍ ناامیدی‌ام، داد ز صد بلا امان
هست قفس، حصارِ جان، مرغِ شکسته‌بال را

من که به وصل، تشنه‌ام، خضر، چه آبم آورد؟
رفع عطش نمی‌شود تشنه‌ی این زلال را

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد