گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
از کاه، کهربا بگریزد به بخت ما
خنجر به جای برگ برآرد درخت ما
الماس ریزه شد نمک سودهی حکیم
در زخم بستن جگر لختلخت ما
با این همه خجالت و ذلّت که میکشم
از هم فرو نریخت زهی روی سخت ما
زورق گران و لجّه خطرناک و موج صعب
ای ناخدا نخست بینداز رخت ما
مجتبیٰ فرد
شنبه 1 مردادماه سال 1390 ساعت 10:24 ق.ظ