شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

پنجاه و هشت

آن که بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست
گو مهیا شو که می‌باید به صد حیرت نشست

آمدم تا روبم و در چشم نومیدی زنم
گرد حرمانی که بر رویم در این مدّت نشست

مسند خواری بیارایید پیش تخت ناز
زآن که خواهیم آمد و دیگر به صد عزّت نشست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد