شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

شصت و شش

تا قسمتم ز می‌کده‌ی آرزوی کیست؟
رطل می‌ای که مست شوم، در سبوی کیست؟

تیغی که زخمِ ناز به قدر جگر خورم
تا در میان غمزه‌ی بی‌دادجوی کیست؟

بیخی که بردمد گُل عیشم ز شاخ او
از گلشن که رسته و آبش ز جوی کیست؟

داغی که روغنم بچکاند ز استخوان
با آتش زبانه‌کشِ شمعِ روی کیست؟

پای طلب که در رهش الماس گَرد شود
تقدیر سودنش به تک و پوی کوی کیست؟

دل را کمندِ شوق که خواهد گلو فشرد؟
آن پیچ و تاب، تعبیه در تار موی کیست؟

«وحشی» علاج این دل و طبع فسرده‌حال
شغل مزاجِ گرم که و کار خوی کیست؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد