گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
ای همنفسان! بودن وآسودن ما چیست؟
یاران همه کردند سفر، بودن ما چیست؟
بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند
ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست؟
ای چرخ! همان گیر که از جور تو مردیم
هر دم المی بر الم افزودن ما چیست؟
گر زخم غمی بر جگر ریش نداریم
رخساره به خونِ جگر آلودن ما چیست؟
«وحشی» چو تغافل زده از ما گذرد یار
افتادن و بر خاک جبین سودن ما چیست؟
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 ساعت 08:35 ق.ظ