شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

هفتاد و چهار

خنده‌ات بر ما و بر داغِ دل درمانده چیست؟
گریه‌ات بر حال ما گر نیست، باری خنده چیست؟

از نکوخواهی است با او پند مهرآمیز من
ور نه از این گفت‌و‌گو، سود و زیان بنده چیست؟

سال نو آمد، غم بیهوده خوردن خوب نیست
مِی بخور «وحشی»، خدا داند که در آینده چیست؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد