شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

هشتاد و یک

جز غیر کسی هم‌ره آن عربده‌جو نیست
بد می‌رود این راه و روش، هیچ نکو نیست

دوری نگزیند ز رقیبان سرِ مویی
با ما کششِ خاطر او یک سر مو نیست

پیش تو سبب چیست که ما کم ز رقیبیم؟
آیین وفاداریِ ما خود کم از او نیست

گویی سخن از مِهر به هر بی ره و رویی
هیچت ز هم‌آوازی این طایفه‌رو نیست

زین در برود گر غرضت رفتن «وحشی» است
حاجت به تغافل‌زدن و تندیِ خو نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد