شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

نود و نه

تو منکری و لیک، به من مهربانی‌ات
می‌بارد از ادای نگاه نهانی‌ات

نازم کرشمه را که صدم نکته حل نمود
بی‌منّت موافقت و همزبانی‌ات

ای شاهباز دوری ما از تو لازم است
گنجشک را چه زهره‌ی هم آشیانی‌ات؟

جنبیدت این هوس ز کجا ای نهال لطف؟
کی اوفتاد رغبت میوه فشانی‌ات؟

شاخ گلی کجاست به این پاک‌دامنی؟
بیهوده سال‌ها نکنم باغبانی‌ات

صد نوبهار را ز تو آب است و رنگ و بو
دارد خدا، نگاه ز باد خزانی‌ات

«وحشی» پیاله گیر که دیگر حریف توست
کز خُم به شیشه رفت مِیِ شادمانی‌ات

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد