شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

صد و بیست و دو

ملول از زهد خویشم، ساکن می‌خانه خواهم شد
حریف ساغر و هم‌مشرب پیمانه خواهم شد

اگر بیند مرا طفلی به این آشفتگی داند
که از عشق پری‌رخساره‌ای دیوانه خواهم شد

به هر جا می‌رسم افسانه‌ی عشق تو می‌گویم
به این افسانه گفتن عاقبت افسانه خواهم شد

مگو «وحشی» کجا می‌باشد و منزل کجا دارد
کجا باشم، مقیم گوشه‌ی ویرانه خواهم شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد