شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

صد و بیست و سه

این است کز او رخنه به کاشانه‌ی من شد
تاراج‌گر خانه‌ی ویرانه من شد

این است که مِی‌ ریخت به پیمانه‌ی اغیار
خون ریخت چو دور من و پیمانه‌ی من شد

این است که چشم تَرِ من ابر بلا ساخت
سیل آمد و بنیاد کن خانه‌ی من شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد