شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

صد و چهل و پنج

بتان که اهل تعلق به قیدشان بندند
غریب سخت‌دلی چند سست‌پیوندند

تهیه‌ی سبب گریه‌های چون زهر است
شکرفشانی اینان که در شکرخندند

به رود نیل فکندند دیده‌ی پدران
جماعتی که از ایشان بهینه‌فرزندند

فغان که نغمه‌سرایان گل نی‌اند آگه
که هست رنگی و بویی بدان‌چه خرسندند

حقوق خدمت صدساله، لعب اطفال است
به کشوری که در آن کودکان خداوندند

ز شور این نمکینان جز این نیاید کار
که بر جراحت «وحشی» نمک پراکندند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد