شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

صد و شصت و شش

در بوستان حُسن تو، گل بر سر گل است
در بسته بوده‌ای و گلش را نچیده‌اند

ای باد! سرگذشت جدایی به گل بگوی
زین بلبلان که سر به پر اندر کشیده‌اند

آیا چه‌گونه می‌گذرد تلخی قفس
بر طوطیان که بر شکرستان پریده‌اند

شکرت به خون رقم شود ار سر بری به جور
عشاق را زبان شکایت بریده‌اند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد