شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و نه

رَوَم به جای دگر، دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر

به دیگری دهم این دل که خوارکرده‌ی توست
چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر

خبر دهید به صیّاد ما، که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر

خموش «وحشی»! از انکار عشق او کاین حرف
حکایتی است که گفتی هزار بار دگر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد