رَوَم به جای دگر، دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
به دیگری دهم این دل که خوارکردهی توست
چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر
خبر دهید به صیّاد ما، که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
خموش «وحشی»! از انکار عشق او کاین حرف
حکایتی است که گفتی هزار بار دگر