درماندهام به درد دل بیعلاج خویشوز بدمزاجی دلِ کودکمزاج خویشمُهر خزانه یافت دل و جان و هر چه بودجوید هنوز از این ده ویران، خراج خویشای صاحب متاعِ صباحت، تلطّفیکآورده عاجزی به دَرَت، احتیاج خویش