شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و سی و یک

تو و هر روز و بزم عشرت خویش
من و شب‌ها و کنج محنت خویش

منم با محنت روی زمین خوش
نگه دار آسمان گو راحت خویش

ز هجران مُردم و بر سر ندیدم
کسی را غیر سنگ تربت خویش

مکش زحمت برای راندن ما
که ما خواهیم بردن زحمت خویش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد