گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف
ریخت آخر آبروی خویش را بر خاک، حیف
روبهرو بنشست با هر بیرهورویی، دریغ
کرد بیباکانه جا در جمع هر بیباک، حیف
ظلم باشد اختلاط او به هر نااهل، ظلم
حیف باشد بر چنان رو دیدهی ناپاک، حیف
در خم فتراک، «وحشی» را نمیبندی چو صید
گوییا میآیدت زان حلقهی فتراک، حیف
مجتبیٰ فرد
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 ساعت 01:32 ق.ظ