شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و پنجاه و شش

نیستیم از دوری‌َت، با داغ حرمان نیستیم
دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم

گر چه از دل می‌رود عشق به جان آمیخته
با وجود این وداع صعب، گریان نیستیم

گو جراحت کهنه شو ما از علاج آسوده‌ایم
درد، گو ما را بکُش در فکر درمان نیستیم

آن‌چه ما را خوار می‌کرد آن محبت بود و رفت
گو به چشم آن مبین ما را که ما آن نیستیم

ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست
طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم

نظرات 1 + ارسال نظر
محمدرضا سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:52 ق.ظ http://www.bafgh-yazd-sms.blogfa.com

سلام
شعرهای زیبایی وحشی بافقی گذاشتنید

مرررسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد