گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
نیستیم از دوریَت، با داغ حرمان نیستیم
دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم
گر چه از دل میرود عشق به جان آمیخته
با وجود این وداع صعب، گریان نیستیم
گو جراحت کهنه شو ما از علاج آسودهایم
درد، گو ما را بکُش در فکر درمان نیستیم
آنچه ما را خوار میکرد آن محبت بود و رفت
گو به چشم آن مبین ما را که ما آن نیستیم
ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست
طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 ساعت 02:33 ق.ظ
سلام
شعرهای زیبایی وحشی بافقی گذاشتنید
مرررسی