گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
دو هفته رفت که ننواختی به نیمنگاهم
هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم؟
میان ما و تو صد گونه خشم شد همه بیجا
چوناین مکن که مرا عیب میکنند و تو را هم
کدام ملک به توفان دهم کدام بسوزم
که فرق تا به قدم سیل اشک و شعلهی آهم
فتادهام به رهت، چشم و گوش گشته سراپا
بیا که گوش به آواز پا و چشم به راهم
مکن که عیب کنندت ز چون منی چو گریزی
که نیکنامی جاوید از برای تو خواهم
چو «وحشی» از چمن وصل رُستم اول و آخر
سموم بادیهی هجر، زرد کرد گیاهم
مجتبیٰ فرد
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 02:21 ق.ظ