شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و هشتاد و شش

برو که با دل پُردرد و روی زرد بیایم
اگر چو باد روی، تند هم‌چو گرد بیایم

به سوی ملک عدم گر چه از جفای تو رفتم
اگر به لطف بگویی که باز گرد، بیایم

مگو نیامده‌ای سوی ما، بگو که چه‌گونه
به صحبتی که مرا کس طلب نکرد بیایم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد