شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و نود و دو

دیری‌ست که رندانه شرابی نکشیدیم
در گوشه‌ی باغی، میِ نابی نکشیدیم

چون سبزه، قدم بر لب جویی ننهادیم
چون لاله، قدح بر لب آبی نکشیدیم

بر چهره کشیدیم نقاب کفن، افسوس
کز چهره‌ی مقصود نقابی نکشیدیم

بسیار عذابی که کشیدیم ولیکن
دشوارتر از هجر، عذابی نکشیدیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد