گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
هست هنوز ماه من، چشم و چراغ دیگران
سبزهی او هنوز به از گل باغ دیگران
خلق، روان به هر طرف بهر سراغ یار من
بیهده من چرا روم بهر سراغ دیگران؟
رسته گلم ز بام و در، جای دگر چرا روم؟
با گل خود چه میکنم سبزهی باغ دیگران
«وحشی» از او علاج کن سوز درون خویش را
فایده چیست سوختن از تف داغ دیگران
مجتبیٰ فرد
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1392 ساعت 11:17 ب.ظ